قدیمی عاشق دل شکسته
سوختم و آب شدم به پات
امروز و فردا نداره
خوشت میاد ببینی ، نه ؟
کشتن تماشا نداره
قهر می کنی ، ناز می کنی
ناز می کشم ، آشتی کنی
قصه که نیست ، حقیقته
ضرب المثل دروغ میگه
نه ... دل به دل را نداره
عاشق و طردش می کنن
تو هیچ دلی جا نداره
دوره زمونه دوره ی حرفای عاشقانه نیست
صحبت پول و شهرته
یه روز منو خواسته بودی ، یه روز خوب بودم
امروز چه راحت نمی خوای ، من بد شدم بهانه نیست
اگه بفهمن عاشقی ، همه بهت بد می کنن
نسبت دیوونه میدن ، دست تو رو رد می کنن
اگه بخوای بجنگی با دستای شوم سرنوشت
با هر چی آدمک دارن ، راه تو رو سد می کنن
بفهمه عاشقش شدی هی با تو بازی می کنه
دیوونه ، آزار اونم تو رو راضی می کنه
رفتی کجا در می زنی ، اون که دیگه رات نمی ده
غریبه جای اون باشه مهمون نوازی می کنه
کافیه چیزی بدونه ، کار تو دیگه مردنه
دیگه وظیفت اسمشو ، با صدتا جون آوردنه
یه بازی یک طرفست که آخرش مشخصه
همیشه بازنده تویی ، سهم اونم که بردنه
اگه بگی دوسش داری ، اون تو رو یادش نمی یاد
فرقی نداره که چه قدر چه کم بدونه ، چه زیاد
باید هنر پیشه باشی تا نقشو خوب بازی کنی
یعنی وانمود کنی یه جور ازش بدت میاد
عاشق دیگه تو عصر ما هیچ جایی حرمت نداره
انگار کسی نمره ی خوب واسه شجاعت نداره
شاید یه جوری شده که هیچ آدمی تو عصر ما
برای انتخاب شدن ، اصلا لیاقت نداره
زمونمون عوض شده ، دوره نفرینه و جنگ
زیاد شدیم ، زیاد شده آدم بدرنگ و دو رنگ
تا بدونه عاشقشی می ره و پیدا نمی شه
می گی می خوام ببینمت می گه نه حالا نمی شه
با هدیه ی تولدش می خوای یه جوری ببینیش
می خوای یه جوری بفرستی اما نمی شه
تو عاشق کسی می شی که عاشق غریبه هاس
گریه و زاری می کنی می گی امیدت به خداس
درسته اما اون که تو شبا براش زار می زنی
راهش و کارش و دلش ، حسابی از شما جداس
خوش به حال عاشقایی که بویی از قدیم دارن
ای عاشقای بی گناه ، ما همه زرد و بی کسیم
تنهاییم عین آسمون ، آواره ایم عین نسیم
همه باید یاد بگیریم که مثل مجنون بزرگ
عاشق هر کسی بشیم ، آخر بهش نمی رسیم
نظرات شما عزیزان: